در زلزله كرمانشاه تعداد شهروند خبرنگاران با تعداد گوشيهاي هوشمند در ايران برابر بود و همين مسئله باعث شد موج جديدي از اطلاعرساني و البته شايعه در فضاي مجازي به راه بيفتد؛فضايي كه قبلا تجربهاش كرده بوديم، اين بار در قوارهاي بزرگتر خودنمايي كرد و قدرتش را به رخ كشيد. اگر نگاهي كوتاه به پشتسر بيندازيم، ميبينيم كه پس از زلزله، حال و هواي پلاسكو به كرمانشاه رفت و همان آتشي كه از آوار پلاسكو بيرون زد و شبكههاي اجتماعي را داغ كرد، از ميان آوارهاي زلزله سربرآورد. نميدانم چرا اين فكر مثل موريانه مغزم را ميخورد كه تجربههاي تلخ و گاه شيرين اين روزها، قرار نيست به تصميمگيري يا فرهنگسازي بينجامد. اين تجربهها گاهي فقط تكرار ميشوند و ميروند تا ماجرايي ديگر بيايد و آنها را بشويد و با خود ببرد.
1- يك صبح از خواب بيدار ميشوي، در يك گروه خانوادگي تلگرام، پيامي صوتي را ميشنوي كه انگار فقط براي تو ضبط شده است. كسي كه صدا را فوروارد كرده در پيام كوتاه ديگري توضيح ميدهد كه اين پيام را دوستانش كه فعاليتهاي خيريهاي دارند ارسال كردهاند. در اين پيام فردي آدرسي ميدهد و از ما ميخواهد براي همراهان آسيبديدگان زلزله، غذاي گرم ببريم. ما هم كه نتوانستهايم براي كمك راهي مناطق زلزلهزده شويم و در ترافيك ورودي شهرهاي غربي كشور از اين همه انساندوستي بهخودمان بباليم، غذايي گرم تهيه ميكنيم و به همان آدرس ميبريم. غافل از اينكه اين پيام به سرعت نور در حال پخششدن است و افراد شبيه ما در شهر بسيارند.
همان شب پيامي منتشر ميشود و تقاضا ميكند كه ديگر براي اين مركز غذا نبريد! در اين پيام كه يك ناشرهم آن را امضا كرده، آمده: «متأسفانه مديريت رفتارهاي نيك ما در غياب برنامهريزيهاي مناسب و بهموقع مديران، بهدست تلگرام و اين پيامهاي دلسوزانه اما هيجاني و دردسرساز! افتاده و اين اتلاف منابع ملي را در پي دارد.» جايي ديگر اطلاعيهاي ميخواني كه برايت غيرقابل باور است، از قرار معلوم در فضاي مجازي خبرهايي در رابطه با سگهاي تيدا و زندهيابي آنها منتشر شده و نتيجه اين است كه در همان روزهاي نخست پس از زلزله، سازمان هلالاحمر در بيانيهاي اعلام ميكند: تيدا يك سگ جعلي است.
فقط سگهاي هلالاحمر ميتوانند زندهيابي كنند. مردم سگهاي خود را به مناطق زلزلهزده نياورند. اين مناطق جاي سلفيگرفتن با سگ شخصي نيست! دكتر احمد میرعابدینی، پژوهشگر و مدرس ارتباطات، معتقد است كه ريشه اصلي اين مسئله در ناآشنايي با حرفه اي گرايي و آموزش روزنامه نگاري است. او میگوید:« خبرنگار-شهروند با خبرنگار حرفهای تفاوت دارد. خبرنگار آموزش ندیده به احتمال، بيشتر و ناآگاهانه تر، شایعه میسازد فرق خبر درست و نادرست را نمیداند فرق تبلیغهای سیاسی و اقتصادی را نمیداند و ریشه مشکلات از اینجاست. علت انتشار شایعه در فضای مجازی این است که کاربر آن، روزنامهنگاری بلد نیست منبع خبر موثق و غیر موثق را نمیداند، خبر سیاه و سفید و خاکستری را نمیداند، اعتبار منبع را نمیداند و هرچیزی دستش میرسد ممكن است براي ديگري انتقال دهد و همه کسانی که با تلگرام و شبکههای اجتماعی کار میکنند به نوعی با این مشکلات درگیر هستند.»
او با اشاره به این که باید فرهنگسازی کرد میگوید:« فرهنگسازی دو نوع است یک فرهنگسازی داریم که رویکرد عام دارد و با آن میشود هر جور فرهنگی را آموزش و درباره آن آگاهی داد و روشنگری کرد مثل آموزشهای اجتماعی و شهری و حتي آموزش ارتباطي، رسانه اي و اطلاعاتي. یک فرهنگسازی خاص هم داریم با رویکرد حرفهایگرایی و راه این فرهنگسازی خاص، حرمت گذاشتن و اعتماد کردن به آموزش روزنامه نگاري و روزنامه نگاران و کسانی است که در این زمینه کار میکنند.»ميرعابديني همچنين در رابطه با عملكرد مثبت شبكه هاي اجتماعي در زلزله اخير ميگويد: شبکه های خبری و اطلاع رسانی مجازی و غیر رسمی پوشش و فراگیری وسیع تر و عمیقتری نسبت به رسانه های رسمی، ازجمله صدا و سیما دارند . این شبکه ها ، حتی به شکل غیرحرفه ای و در قالب خبرنگاران«شهروندی» ،می توانند مردم، نهاد ها و رسانه های مختلف را برای شناخت دقیق تر بحران، پیگیری مشکلات ، کمک رسانی و چاره جویی و برنامه ریزی های بعدی، باخبرکرده ، آنها را هدایت كنند و به میدان مشکلات بکشانند. این شبکه ها ، به عنوان نمایندگان همه وقت و همه جا حاضر و ناظر و نماینده مردم درصحنه، حضور فعال، موثر وحیاتی دارند.
2- شهروند خبرنگار عنوان جالبي است براي فعالان شبكههاي مجازي. اين روزها همه خبرنگار شدهاند؛ يك عده مكتوب مينويسند، يك عده خبر تصويري ميگيرند و بقيه عكس! شرح عكسش را هم هر كسي هر طوري بخواهد مينويسد، عدهاي هم هستند كه فقط فوروارد ميكنند عكس زلزله اسكندريه، فيلمي از زلزله تركيه، عكسي از زلزله پاكستان و... همه را با عنوان فاجعه در كرمانشاه به اشتراك ميگذارند. چطور اين اتفاق افتاده است؟
عزيزالله تاجيكي اسماعيلي، عضو هيأت علمي دانشگاه خوارزمي و روانشناس اجتماعي ميگويد: «عملكرد شبكههاي مجازي را بايد در فضاي انتشار اطلاعات در كل جامعه بررسي كرد. شبكههاي اجتماعي به نوعي فرصتي براي حرفزدن هستند. وقتي اتفاقي ميافتد، در فضاي سنتي آدمها درباره آن اتفاق اگر اشباع اطلاعاتي بشوند، اعتماد ميكنند و همان اخبار دست بهدست ميشود و ديگر چيزي به نام شايعه يا نشر اكاذيب نداريم اما اگر به اين اخبار اعتماد نداشته باشيد و شما را اشباع نكنند ميرويد به سمت پچپچ كردن و شايعات نادرست.
به ما ميگويند اخبار رسمي را از تلويزيون بگيريد اما رسانه رسمي هم دست جريان خاصي است. چون در آرايش سياسي ايران يك قطببندي داريم كه رسانههايشان مختلف است. در انتخابات رياستجمهوري هم بررسيهاي پايگاههاي نظرسنجي نشان ميداد كه رجوع مردم به كانالها و شبكههاي مجازي بيشتر از تلويزيون است. مردم خيلي به اخبار رسمي كاري نداشتند و حتي در انتخابات شوراهاي شهر و روستا خيلي به تبليغات در و ديوار توجهي نداشتند و هراتفاقي ميافتاد در شبكههاي مجازي بود.
شبكههاي مجازي با ابزارهاي مختلف خود مثل يوتيوب، فيسبوك ، اينستا و تلگرام بهصورت قدرتمند فعاليت ميكنند و اين بستري است در تقابلهاي سياسي. حالا در اين بستر اتفاقي مثل زلزله افتاده است. در اين شبكهها هر نوع فعاليتي ميشود از اعلام شماره حسابهاي مختلف گرفته تا... تسويه حساب سياسي و به اين ترتيب مقابله ميكنند با رسانه رسمي».
او ادامه ميدهد: «وقتي ذهنها از اطلاعات موجود قانع نشوند يا ذهن بيمار است يا اطلاعات ناقص است؛ در هر دو حالت ذهن قانع نشده است و وقتي ذهن قانع نشود اخبار كذب جايش را ميگيرد. اين اخبار كذب هم رنامهريزي شده ميآيد سياهنمايي كرده و نقاط منفي را آگرانديسمان ميكند.
جامعه و در فضاي سياسي داريم. مثل گلوي متورمي كه ميخواهد ترشي هم بخورد. جامعه دچار بههم ريختگي اخلاقي است و عدهاي از مردم پرتوقع، حق به جانب و نااميد، همه مسائل را با يك چوب ميرانند. گفتوگو بين مديران ارشد كشور به اين قضيه كمك ميكند. برخوردهاي بين مديران كشور در فضاي جامعه به ياد مردم ميماند و اين التهابات را در خود نگهميدارد و كمكم جامعه به سمت خشونت و پرخاشگري ميرود و بحث به دعوا و فحاشي در فضاي مجازي تبديل ميشود».
3- البته در اين بين فعالان رسانهاي هم بيكار ننشستند و در همان كانالهاي تلگرامي دست به قلم شدند. معصومه ملك، فعال رسانه و عضو جمعيت هلال احمر در يادداشتي نوشت: «اصطلاح اخبار جعلي داراي سابقهاي ديرينه و ۱۲۵ساله است كه با وجود تكنولوژيهاي امروزي، نشر آن سريعتر انجام ميشود و بحران رواني را در جامعه گسترش ميدهد. در بحران زلزله استان كرمانشاه بازار داغ شايعات در فضاي مجازي باز هم رونق گرفت و برخي را در كمكرساني مردد كرد و موجبات ايجاد بياعتمادي نسبت به برخي نهادهاي كمكرسان را بهوجود آورد، بهطوري كه بعضي از افراد ترجيح دادند خود شخصاً در منطقه آسيبديده حضور پيدا كنند و اين امر اختلالاتي را در برنامه كمكرساني بهوجود آورد و دولت بر آن شد تا به جهت امنيت منطقه از حضور افرادعادي جلوگيري بهعمل آورد. تفكر و برنامهريزي براي امر كمكرساني به زلزلهزدگان از يكسو و جلوگيري از نشر اخبار كذب از سوي ديگر ذهن دستگاههاي كمكرسان را بهخود مشغول كرده است. مردمي كه با سرود همدلي كمكهاي خود را تا ديروز بهدست دستگاهها ميسپردند، حالا مردد بودند كه اين كمكها چه سرانجامي دارد... و همه اينها نتيجه همان شايعات كذب و داغ است.
سواد رسانهاي و مسئوليت فردي ايجاب ميكند تا همگان مانع نشر اين اكاذيب شده و حل بحران را بهدست ارگانهاي امدادي بسپاريم و با اعتمادسازي از بحرانهاي فكري و تشنج در جامعه جلوگيري كنيم و مانع اين امواج دروغين شويم.» او در بخش ديگري از يادداشت خود نوشت:
« پس بياييم در سرودن نواي همدلي با زلزلهزدگان مشاركت كنيم و جلوي نشر مطالب كذب را گرفته و برند سازمانهاي مرجع در كمكرساني را لكهدار نكنيم و با اعتماد كامل كمكهاي خود را با مركزيت اين نهادها ازجمله جمعيت هلال احمر روانه منطقه آسيبديده كنيم».
يك فعال رسانهاي ديگر نيز در يادداشتي كوتاه نوشت: «تلگرام فضايي را ايجاد كرده كه همه مردم با هر ميزان سوادي، ميتوانند با آن عكس و خبر بفرستند و يا فوروارد كنند و همين مسئله هيجانهاي كاذبي بين مردم ايجاد كرده است. قبلا شبكههايي مثل فيسبوك بود اما اين دسترسي آسان و اين گستردگي را نداشت. از سوي ديگر، مردم ما نسبت به فضاي مجازي بيتجربه هستند درحاليكه ورود به فضاي مجازي نياز به آموزش و مهارت دارد مثل زماني كه براي نخستينبار راديو يا تلويزيون و همين موبايل به كشورمان آمد و بايد فرهنگسازي ميشد و نشد! تلگرام هم بهعنوان يك پديده فراگير بدون فرهنگسازي آمد و همهگير شد. آنقدر كه بعضي از مردم ما بهعنوان يك منبع خبري باورش دارند و بدترين خبرها و نكات را فوروارد ميكنند و ميگويند تلگرام گفته! اين را مردم بايد ياد بگيرند بايد كسي ياد بدهد در تلويزيون و در مدارس كه چطور اينترنت و فضاي مجازي را بايد مديريت كرد».
4- در روزهاي گذشته بين عكسها، خبرها و شايعاتي كه بر سر اخلاق آوار شده بود، ميشد نقطههايي از اميد را پيدا كرد و دلخوش بود. در همين كانالهاي تلگرامي چند روزي است كه يادداشتهاي اميدواركنندهاي دست بهدست ميشود . در بعضي از اين يادداشتها ميخوانيم:
- ... در جامعه بحرانزدهمان اما نمونههاي زير نشان داد كه لطافت انساني «قابل باوري» در اعماق ايران و ايراني زنده است:
- كودكي كه به بيمارستاني منتقل شده بود و پدر و مادرش از طريق شبكههاي اجتماعي پيدايش كردند.
- كساني كه تجارب قبليشان را مسئولانه بهاطلاع همه رساندند.
- پزشكاني كه شماره تماسشان را براي ارائه خدمات رايگان به زلزلهزدگان به اشتراك گذاشتند.
- ايده جمعي كه در شبكههاي اجتماعي براي اختصاص نذريهاي 28صفر به زلزلهزدگان شكل گرفت و در مواردي با آدرس مشخص عملي شد.
- نوزادي كه در بيمارستان صحرايي ارتش به دنيا آمد و تصاويرش رويش بذر اميد در همه شبكههاي اجتماعي شد.
- انتشار وسيع خيرخواهانه و عذرجويانه فيلم يك روحاني كه درحال كمكخواهي بود ولي قبلا تصاويرش بهعنوان عكس يادگاري همراه با نقدها و توهينهاي تند منتشر شده بود
و....
و البته فهرستهايي از اين دست بسيار در شبكههاي مجازي به چشم ميخورد و هر كاربر نكتهاي به نكتههاي قبل ميافزايد.
5- اما در پس همين زيباييها، دربعضي از كانالهاي تلگرامي، در برخي حسابهاي شخصي و صفحههاي اينستا يك قاضي، يك سازمان لرزهنگاري، يك تدوينگر قهار و يك فحاش حرفهاي پنهان شدهاند كه قضاوت ميكنند، دروغ ميگويند و در خود انباري از شايعه دارند. دكتر بشيربيگي، جامعهشناس و استاد دانشگاه معتقد است: «اين گواه بداخلاقي است كه در بين بعضي سياستمداران ما وجود دارد. دقيقا اخلاقي كه در بيشتر مناظرههاي انتخاباتي بود و هم را متهم ميكردند الان هم جامعه دچار آن شده است. كاش يك بار هم كه شده متوجه شويم كه چكار كنيم تا چنين فضايي در آينده پيش نيايد! چطور در ژاپن زلزله 7ريشتري ميآيد و مردم سالم هستند و زندگيشان را ميكنند؟ اين نتيجه استفاده بهينه از تكنولوژي و آيندهنگري است. اين امكاناتي است كه بايد براي مناطق مرزي و زلزلهخيز كشورمان درنظر بگيريم. در اين موقعيت به جاي پرداختن به اينكه ما روي گسل قرار داريم، كشورمان زلزلهخيز هست و بايد آيندهنگري داشته باشيم، بحثهايي را مطرح ميكنيم كه بعدا ميشود مفصل درباره آن بحث كرد. بهنظر ميآيد براي حركت رو به جلو بايد برگرديم و همه راههايي كه آمديم را بررسي كنيم».
6- مسابقهاي كه براي ارسال اخبار و پيامهاي زلزله شكل گرفته هنوز به پايان نرسيده است. هنوز خبرهاي غيررسمي تندوتند ارسال ميشوند و تندوتند تكذيب! پيامهايي كه باورها را نشانه ميگيرند و اعتماد را خدشهدار ميكنند. دكتر اسماعيلي با اشاره به حديثي از حضرت علي(ع) با اين عنوان كه در مسير درست از كمي اهلش نترسيد، ميگويد:«اين نكته در جامعه ما مهم است. بايد به مردم ياد بدهيم اگر زندگي مبتني بر اخلاق ميخواهيد اينكه فلان مسئول پايش را كج ميگذارد به ما اجازه نميدهد كه از چارچوب ارزشهاي انساني خارج شويم و پايمان را كج بگذاريم. مديريت اخلاق در جامعه بسيار ضروري است و لازم است آموزشهاي فردي در موارد ريززندگي از خانه گرفته تا عرصههاي اجتماعي را در مدرسه و محيط كار و در هر جايي كه ميشود، آموزش بدهيم. ياد بدهيم ما مسئول هستيم اما مسئوليت فردي يادمان رفته است.و البته يادمان نرود كه حماسههاي بسياري نيز در اين شبكهها نمود پيدا كرد.زيباييهاي حضور گسترده مردم براي همراهي با هموطنان زلزله زده؛حركتهاي جمعي و فردي تاثيرگذاري براي جمعآوري كمكهاي مالي و رساندن آنها به دست هموطنان آسيب ديده تصويرهاي بسيار زيبايي از همدلي و همراهي ملي آفريد.
پينوشت: * براساس خبري كه اسفندماه سال گذشته ايسنا به نقل از محمدجوادآذري جهرمي، معاون وقت وزارت ارتباطات منتشر كرده است سال۹۵ اين تعداد گوشيهاي هوشمند تلفن در ايران به بيش از ۱۰۰ ميليون دستگاه افزايش يافته است.
نظر شما